مطلب پایانی جلد یازدهم بعد سوم آرمان نامه اردبزرگ به قلم استاد فرزانه شیدا

  استاد فرزانه شیدا شاعر و پژوهشگر برجسته ایرانی مقیم شهر اسلو در کشور نروژ در مقدمه جلد یازدهم تفسیر اندیشه های ارد بزرگ با عنوان " کتاب بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ " می نویسد :

بانو استاد فرزانه شیدا سرآینده نامدار کشورمان

بانو استاد فرزانه شیدا سرآینده نامدار کشورمان


درطی بررسی وتفسیر فرگردهای آرمان نامه فیلسوف بزرگ وارزشمند ایرانی *ارد بزرگ همواره در این فکر بوده ام که اندیشه های ناب ومعنوی این بزرگمرد تاریخ که جهانی را بخود مشغول داشته است چقدر می تواند برای هر انسانی ارزشمند و در راه زندگی او سودمند باشد و همواره در جملات عمیق اندیشمند انه ی او دریافته ام که عمق نگاه او در ژرفای واقعیت زندگی بمانند این بوده که به مرکز اصلی و نقطه ی عطف زندگی و هستی رسیده باشی تا توان آنرا داشته باشی با چنین عمقی دنیا را نظاره کرده و تمامی نیازمندیهای زندگی را در هر مرحله و هر موقعیتی در این گذر عمر , معنا کنی و به تفسیری زیبا در جملاتی تبدیل کنی که هر یک همچون دّر درخشانی نور دهنده ی زندگی آدمی باشد نگاه و دیدگاه *ارد بزرگ سرشار از واقعیت های فردی / شخصیتی از دیدگاهی اجتماعی - فرهنگی با شناختی در حد اعلای انسان شناسی و مردم شناسی ست بگونه ای که ,بسیار تجربه ها می بایست سازنده چنین افکار پرمایه وبا ارزشی باشند که اندیشه های دیگر را نیز چون آینه ای صافی بخشیده و جلا دهنده ی روح انسانی باشد. چیزی که انسان نیازمند آن در طول راه سفر عمر خویش است و در درون « خویش» خود همواره در این باور زندگی میکند که امید و آرزو را می توان رنگی از حقیقت داد و بر اساس خواسته های زندگی خود گام برمی دارد و در راه سرنوشت انسان می بایست فانوس وچراغی از سخنان *ارد بزرگ ,این عالم بزرگ اندیشه را در سیاهی های دنیای ناشناخته ای که به شناخت آن نیازمندیم به همراه داشته باشد وحتی کلمه به کلمه ی آنرا به خاطر و دل بسپارد و هر کجا در جائی و منطقه ای از زندگی دچار سستی و نا امیدی شد به مرور دوباره ی افکار و ایده های ارد بزرگ بنشیند چرا که تمامی این جملات طلائی و این پندهای زّرین به «معرفت انسانی »در میدان خرد یک به یک , جنبه علمی و کاربردی ثابت شده ای را در علوم پایه زندگی داراست و بر این اساس می توان «*ارد بزرگ را اسطوره راه و اندیشه » نامید.

بزرگ فیلسوف عزیز و دوست داشتنی کشورمان که سربلندی ایران و تاریخ ما نیز خواهد بود , را در واقع به هزار نام زیبا می بایست نامید چرا که او « یاور بشریت » و «خداوندگار کلام » در معنویت خورشید مانند دنیا انسانی ست. دنیائی که با تمامی پیشرفتهای روزانه انسان را از « خویش  ِ خود » جدا ساخته است و به دنیای دواّر تیک تاک ساعت بخشیده است , دنیا و زمینی که خالی از معنویت های انسانی نمی تواند جز توپ گرد آهنین و بی احساس و سردی باشد که در رنگ آبی در میان فضا بدور خود و خورشید می چرخد و آدمیان درون آن نیز , در زندگی بدور خود چرخان بوده و بسیارند که هنوز نمی دانند که زندگی اگرچه گاه دایره وار در موقعیتهائی از زندگی بسوی نقطه ی اولیه ی حرکت پرگار برمی گردد ,اما می توان این « در دایره زیستن » را چه در گردش ساعت باشد چه پرگاری , باز رنگ و لعابی از شادی گره زده و رنگین کمانی از عشق و محبت و دوستی از احساسات خوب و دل انگیز بر جای مانده در درون آدمیان را درهر ثانیه ی زندگی به آسمان هستی خود و دیگران بخشیده و دنیا را رنگین از عاطفه های انسانی کرد, عاطفه هائی که در نهاد ما وجود داشته و خواهد ماند و ما نیز در «خویش» گاه آنرا پرورش داده گاه بی صدا خفه کرده ایم و در نقشِ عروسکی ِانسانی ِمتحرکِ , « خویشتن خود »را به ساعت و زمان بخشیده و خود را محکوم به گردش بی حس وبی احساس آن کردیم وفقط تلاش «زنده بودن »را هدف بودن انسانی و پرعاطفه ای کردیم و هر روز ذره ای و بخشی از« وجود خویش» را در آن باختیم و از بین بردیم! بی آنکه بخاطر بیآوریم که نیامده ایم که فقط کار کنیم , بخوریم و بخوابیم بلکه آمده ایم تا« زندگی کنیم و حقیقتا به "معنای واقعی" زندگی کردن را زندگی کنیم» و زندگی را در تجربه های خوب و بد خود به اوج زیستنی برسانیم که می تواند بهترین دستآورد آدمی در زندگی او و دیگران باشد .*ارد بزرگ خویشِ انسانی را در تمامی بخش های هر فرگرد به وضوح ارج و شخصیت می بخشد و به انسان می آموزد که «وجود آدم» وجودی با ارزش معنویست که می تواند از اسارت نادانی و سستی خود را رهانیده و «خویش» را به پایگاه واقعی «انسانی» برساند جایگاهی که متعلق به اوست و از نخستین لحظه ی حضور دراین دنیا نیز , متعلق به « انسان» بوده است و دریافتن و درک آن , تنها به گروهی تعلق یافت که در « پی شناخت ِخویش» زندگی را از دایره دواّرِ «بودن» فراتر نگریسته و دیدگاهی چون دیدگاه *ارد بزرگ را در اندیشه پرورانده و تلاش داشته اند در«خود شناسی خویش» دنیا را نظاره گری درست باشند و همانگونه دنیا را بشناسند که لایق شناخت است و در دیدگاه خداوند نیز کمتر اراین نبوده است که انسان ,"خود خویش" دریابد و این را نیز دریابد که زمین و زمان و همچنین" شخصیت انسانی و دریافت و شناخت « خودِ خویش» "به نوعی وظیفه ی انسانی ما از زمان تولد بوده است ! و بارها شنیده و خوانده ایم که «خود شناسی خویش یعنی : خدا شناسی» ! شناخت خداوند یکتایی که سازنده و جان دهنده و خالق این عالم هستی بوده و هست .


برگرفته از :
http://243.blogfa.com/post-24.aspx


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

40 Thought-ProvokingThe Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani Quotes You Must Know

31 Famous Quotes By The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani That Challenge Conventional Notions

Great Orod World Foundation International Festival of Words